کد مطلب:94508 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:119
[صفحه 249] همان به كه در كار خلافت، وزیر باشم و امیر نباشم! مرا تنها بگذارید و با دیگری پیمان خلافت بندید، زیرا كه ما در انتظار رویدادهای رنگارنگ و گوناگونیم رویدادهائی كه دلها را بر آن میلی و رغبتی نیست، و این اندیشه ها را پذیرای قبول آن نمی بینم اینك می نگرم كه افق ایمان را ابر سیاه كفران پوشانیده، و راه روشن رستگاری، بسی تاریك و تیره گردیده است بدانید اگر من دعوت بیعت را بپذیرم، به سخن هر یاوه سرائی گوش نمیدهم و از نكوهش این و آن بیم ندارم و آنچه صلاح بدانم میكنم. اما اگر مرا بحال خود بگذارید و پیمانی از من نخواهید، همچون تنی از شما خواهم بود و شاید در نیك و بد، به سخنانتان گوش دهم و فرمان كسی را كه شما والی و زمامدار خود كرده اید بهتر بكار برم. پس اگر مرا به وزیری و مشاورت برگزینید بهتر از آنست كه امیر و حاكمم كنید
صفحه 249.